نویسنده: آریا موسوی
🕯️ درام روانشناختی | روابط خانوادگی | قضاوت | عشق و گناه
در خانهای قدیمی، پشت پردههای مخملی زمان، خانوادهای دور هم جمع شدهاند… اما نه برای شادی، نه برای غم، بلکه برای یک تصمیم. تصمیمی که قرار است گذشته را بشکافد و آینده را بسازد.
پدربزرگ – قاضی بازنشستهای که سالها با وجدانش در کشمکش بوده – در سکوتی تلخ اسیر است؛ سکوتی که نه آرامش میآورد و نه پایان. نوهاش نازنین، از انگلستان بازمیگردد، حامل رازی که زخمهای کهنه را باز میکند.
محمد، پسر جوان خانواده، میان عشق و وظیفه، میان ترس و شهامت، نمیداند فریاد بزند یا سکوت کند. درگیریها میان والدین، سنت و نسل جدید، دردهایی که زیر فرش سکوت پنهان ماندهاند، ناگهان فوران میکنند.
اما سؤال اصلی این است:
آیا همیشه «سکوت»، نشانهی داناییست؟
یا گاهی فقط یک ترس است، یک فرار؟
و مهمتر اینکه، اگر قانون اشتباه کند… چه کسی پاسخ خواهد داد؟
